تازهترین انتقادات دادکان از ناکامیهای فوتبال/ این حرفها دروغ است! | |
رئیس پیشین فدراسیون فوتبال با انتقاد از عوامل و مسئولانی که باعث رقم خوردن ناکامیهای چند سال اخیر در این رشته شدهاند گفت: آنهایی که کفاشیان را آوردند تا فوتبال ایران به اینجا برسد و باعث این همه ناکامی در فوتبال شدند، باید پاسخگوی مردم باشند. | |
به گزارش خبرنگار مهر، محمد دادکان، رئیس پیشین فدراسیون فوتبال با بیان این مطلب افزود: بهتر است مردم در خصوص تراز فوتبال ایران اظهارنظر کنند، چرا که آنها می توانند بهترین اظهار نظر را داشته باشند که فوتبال و ورزش ایران موفق بوده است یا نه. وی لازمه موفقیت در یک مجموعه را انتخاب یک مدیر خوب، حاکم شدن نظم و انضباط بر آن مجموعه و در نهایت ارتباط و همبستگی در آن عنوان کرد و گفت: آیا ما برای ورزش و فوتبال ایران یک مدیر خوب انتخاب کردهایم؟ بر مجموعه ورزش و فوتبال کشور نظم و انضباط حاکم است؟ آیا ارتباط و همبستگی بین اجرای مختلف ورزش و فدراسیون فوتبال حاکم بوده که امروز انتظار موفقیت و قهرمانی داشته باشیم؟ رئیس پیشین فدراسیون فوتبال که صبح امروز در برنامه صبح بخیر ایران شبکه اول سیما حضور یافته بود با انتقاد از فضای حاکم بر این فدراسیون و اینکه رئیس فدراسیون یک چیز می گوید و نایب رئیساش چیزی دیگر افزود: متاسفانه ارتباط و همبستگی بین اجرای فدراسیون دیده نمی شود و مسئولان فدراسیون تجربه، تخصص و دانش لازم برای اداره فدراسیون را ندارند. من بارها این مسائل را عنوان کردهام. متاسفانه امروز فریادها به گوش کسی نمی رسد، چه رسد به صدای من! دادکان خاطرنشان کرد: مقصود من از این مطالبی که عنوان می کنم، شخص خاصی نیست، چرا که در این مملکت همه تلاش می کنند برای فردایی بهتر است اما من به عنوان یک منتقد از فدراسیون فوتبال، کارنامهای خوب نمی بینم که بخواهم بگویم فدراسیون موفق بوده و عملکرد مطلوبی داشته است. وی در ادامه یادآور شد: من بارها گفتهام فوتبال دارای جذابیت است و آدمهایی که از بیرون وارد این رشته می شود که اعتقاد دارم آنها افرادی معمولی هستند نه سیاسی، برای مطرح کردن خود به دنبال ارتقا دادن جایگاهشان در این رشته ورزشی هستند، چرا که در فوتبال تبلیغات زیاد است و همه توجهات به این رشته ورزشی است. به همین خاطر رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی، دنبال ریاست فدراسیون فوتبال بود، او حتی می خواست رئیس فدراسیون ورزشهای بومی محلی شود و دنبال ریاست پنج فدراسیون دیگر نیز بود! آخر چطور می شود آدمی که 20 را دارد به دنبال 15 باشد؟! رئیس پیشین فدراسیون فوتبال ایران با طرح این موضوع که مسئولان پیشین ورزش ایران شیرازه فدراسیون و فوتبال ایران را برهم زدند، افزود: حالا همین آقایان باید بیایند پاسخگو و جوابگوی مردم باشند. چطور زمانی که من رئیس فدراسیون فوتبال بودم هر روز سخنرانی می کردند اما امروز نمی آیند پاسخگوی آقداماتی باشند که در فوتبال انجام دادند. "حقایق را باید گفت، چون بردل مردم می نشیند"، دادکان با بیان این جمله افزود: من فردی ورزشی هستم و خارج از ورزش اظهارنظر نمی کنم. من فردی هستم که منتقدم و برای کارهای ورزشی خلاقیت دارم. من در این ورزش ابرویم شکافته، بینیام شکسته، مینیسک پاهایم را از دست دادهام، سالها در یکی از تیمهای مطرح کشور بازی کردهام، سابقه سالها مدیریت در فوتبال کشور را دارم، مدرس دانشگاه هستم و ... با این شرایط من نمی توانم و نباید در مورد ورزش حرف بزنم؟! آن وقت رئیس سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال که شناختی از فوتبال ندارند، می توانند اظهارنظر کنند. اینها باید اجازه بدهند، کارشناسان حرف بزند، فضا را برای اظهارنظر باز بگذارند و ... وی با اشاره به اینکه مقابل امثال دادکان می ایستند، افزود: من پایبند به نظام هستم و تلاش می کنم فردای کشورم بهتر از امروز آن باشد. این کارشناس فوتبال ایران با انتقاد از فضای حاکم بر فوتبال و ورزش کشور، گفت: متاسفانه امروز مسئولان ورزش افرادی را می خواهند که بذله گو، گوش به حرف و غلام باشند. امروز اگر اینطور باشید می توانید در ورزش فعالیت کنید. دادکان یادآور شد: من را از اسبم که فدراسیون فوتبال بود، انداختند اما از اصلم نمی توانند، بیاندازند. من واقعیتها را می گویم چون کشورم را دوست دارم، چون نظامم را دوست دارم. رئیس پیشین فدراسیون فوتبال با طرح این مدعا که "در فوتبال کشور هر ساله 400 میلیارد تومان هزینه می شود"، گفت: در این فوتبال میلیاردها تومان هزینه می شود آنوقت در استان ایلام یک پل نمی زنیم که مردم برای عبور از رودخانه ناچار نباشند از نقاله استفاده کنند و دست خود را از دست بدهند. بازده این فوتبالی که 400 میلیارد تومان برای آن هزینه می شود، چیست؟ چرا برای احداث یک پل 100 میلیون تومان هزینه نمی شود؟! وی فراری شدن علاقمندان از ورزشگاهها را یکی از نقاط ضعف فوتبال کشور برشمرد و گفت: چرا امروز دیگر هیچ کس برای تماشای بازی فوتبال به ورزشگاهها نمی رود؟ قطعا یکی از اهداف این بود که مردم از ورزشگاهها دور شوند. چرا؟ این اجتماع جوانان که روزی تماشاگر فوتبال بودند، امروز به جای تماشای فوتبال در ورزشگاهها کجا می روند؟ آمار را بررسی کنید، دیروز فوتبال چقدر تماشاگر داشت و امروز چقدر تماشاگر دارد. زمان ما تهران یک میلیون جمعیت داشت و برای تماشای بازی تیم ما 30 هزار تماشاگر به ورزشگاه می آمدند، امروز تهران 16 میلیون جمعیت دارد و تعداد تماشاگران به زحمت به هزار نفر می رسد. دادکان اینکه یک مدیر ورزشی مسئولیت یک فدراسیون را برعهده بگیرد را بدیهی و بهترین شرایط برای اداره آن فدراسیون عنوان کرد و گفت: اگر یک مدیر مثلا صنعتی برای اداره یک فدراسیون ورزشی انتخاب شود، ناچار است برای ادامه کار خود یک مشاور انتخاب کند. در شرایطی که در فوتبال ایران مدیران ورزشی و تحصیلکرده زیاد داریم، چرا باید به دنبال مدیران غیرورزشی برویم؟! این کارشناس فوتبال ایران با تاکید بر اینکه دنبال تخریب علی کفاشیان و فدراسیون فوتبال نیست، افزود: کفاشیان قصد نداشت، وارد فوتبال شود. به او گفتند برای ریاست فدراسیون فوتبال کاندیدا شو تا با انتخابش بهتر بتوانند برای فوتبال تصمیم گیری و اعمال نظر کنند. آقای کفاشیان که خودش می گوید، من نمی توانم در فدراسیون فوتبال یک لیوان را بی اجازه جابجا کنم، چطور می تواند فدراسیون را اداره کند؟ آنهایی که کفاشیان را آوردند تا فوتبال ایران به اینجا برسد، آنهایی که کفاشیان را رئیس فدراسیون فوتبال کردند و باعث این همه ناکامی در فوتبال شدند، باید پاسخگوی مردم باشند. وی از مسئولان کشور خواست برای نجات فوتبال یک فکر اساسی کنند و گفت: من این حرفها را نمی زنم که به صحنه ورزش و فوتبال برگردم. من دیگر به فوتبال بازنمی گردم. من را 50 سالگی از ورزش بازنشسته کردند و من هم امروز ترجیح می دهم به تدریس بپردازم تا به ورزش بازگردم. دادکان اقدامات مسئولان ورزش در چند سال گذشته را در جهت تخریب فوتبال کشور دانست و گفت: من نمی گویم فوتبال فقط در دوران من خوب بوده است، من ادعا دارم که در زمان حضور من در فدراسیون، فوتبال ایران یک دوره خوب را پشت سر گذاشت. رئیس پیشین فدراسیون فوتبال خطاب به علی کفاشیان گفت: من از قول کفاشیان خواندم که گفته است، ما آنچه را که قبلی ها کاشته بودند را دور می کنیم. در پاسخ به ایشان باید بگویم، شما چه برای آیندگان کاشتید که بخواهند درو کنند؟ در زمان حضور من در فدراسیون فوتبال تیم امید قهرمان بازیهای آسیایی بوسان شد. تیم ملی به عنوان سوم مسابقات جام ملتهای آسیا دست یافت. دو بار قهرمان جام غرب آسیا شدیم. تیم ملی به جام جهانی رفت و ... . آیا اینها درو کردن است؟ شما برای این فوتبال چه کردید؟ وی افزود: شما فکر می کنید، آقای کفاشیان و زیر مجموعهاش برای تیم ملی سرمربی انتخاب کردهاند؟ قلعه نویی را کفاشیان انتخاب کرد؟ علی دایی با رای کفاشیان سرمربی تیم ملی شد؟ مایلی کهن و قطبی چطور؟ آیا اینها را فدراسیون فوتبال سرمربی تیم ملی کرده است؟ هیچکدام از اینها انتخاب رئیس فدراسیون فوتبال نبودند؟ شما یک میزگرد بگذارید، من مقابل کفاشیان ثابت می کنم، مربیان تیم ملی توسط چه افرادی انتخاب شدهاند. اینها درد فوتبال ایران است و باید درمان شود. این کارشناس فوتبال ایران خاطر نشان کرد: همبستگی و پیوستگی راز موفقیت یک مدیر است اما آیا این همبستگی و پیوستگی در فدراسیون فوتبال وجود دارد؟ متاسفانه امروز در فدراسیون فوتبال هرکس ساز خود را می زند و در اداره فدراسیون پراکندگی وجود دارد. حرف رئیس فدراسیون با نایب رئیسان فدراسیون یکی نیست. چرا؟ چون اینها منتخب رئیس فدراسیون نیستند، منتخب مجمع هستند و خود را مقید به پاسخگویی به رئیس فدراسیون نمی دانند و این حق را به خود می دهند که هر کاری خواستند، بکنند. وقتی در فدراسیون رئیس تصمیم گیرنده اصلی نباشد، اوضاع فدراسیون همین می شود. دادکان نیز مانند دیگر اهالی فوتبال مطرح شدن بحث انتخاب سرمربی تیم ملی پیش از آغاز جام ملت های آسیا را اقدامی نادرست خواند و گفت: آقای کفاشیان پیش از آغاز جام ملتهای آسیا گفتند، هدف فدراسیون حمایت از افشین قطبی است. ایشان که مدعی به حمایت از قطبی بودند چرا 2 ماه قبل از شروع جام ملتها به دنبال جانشین این سرمربی بودند؟ در کجای دنیا دو ماه مانده به آغاز یک تورنمنت دنبال مربی می روند و مربی با تیمی دیگر قرارداد می بندد؟ وی در ادامه افزود: مسئولان فدراسیون نمی خواستند، افشین قطبی سرمربی تیم ملی باشد اما ناچار شدند تا پایان جام ملتهای آسیا او را برای تیم ملی نگاه ندارند. قطبی هم دلش با تیم ملی نبود. قطبی در دیدار با مالزی و سنگاپور پس از گلزنی تیم ملی یک متر به هوا می پرید، اما در جام ملتها بعد از پیروزی مقابل عراق فقط دستش را بالا می برد. چرا؟ چون دلش با تیم ملی نبود و می دانست باید از تیم ملی برود. آقایان که می خواستند برای تیم ملی سرمربی بیاورند تا بعد از جام ملتها صبر می کردند. رئیس پیشین فدراسیون فوتبال خاطرنشان کرد: در مسابقات مختلف آسیایی، تنها تیمهایی که در جریان مسابقات دست به تغییر مربی می زنند، تیمهای ایران و عربستان هستند. آنها شاهزاده هستند و ما آقازاده. اما نه آنها شاهزاده هستند و نه ما آقازاده. این پیشکسوت فوتبال افزود: مسئولان فدراسیون فوتبال چطور به خود اجازه دادند، قبل از آغاز جام ملتها چنین تصمیمی بگیرند؟ این یعنی ثبات کاری؟ مربی که می دانست، بعد از جام ملتها سرمربی تیم ملی نیست، چطور باید تیم را اداره می کرد؟ آیا بازیکنان از او حرف شنوی داشتند؟ وی افزود: تیم ملی به قطر اعزام شد اما کاپیتان تیم ملی همراه دیگر بازیکنان نرفت! چرا؟ آیا عذر کاپیتان تیم موجه بود؟ او که می دانست، سرمربی تیم ملی بعد از جام ملتها از ایران می رود در کشور ماند تا پشت سر مربیاش حرف بزند. حالا هم که مسابقات تمام شده در مورد مربی تیم ملی هرچه خواسته، گفته است. دادکان تاکید کرد: ما باید خود را برای مردم وقف کنیم اما متاسفانه مسئولان فدراسیون فوتبال و ورزش کشور آدمها را وقف خود می کنند تا بمانند. این پیشکسوت فوتبال کشور در خصوص انتخاب سرمربی خارجی برای تیم ملی گفت: خوب است سرمربی خوب برای تیم ملی بیاوریم اما باید دید این سرمربی چطور برای تیم ملی انتخاب می شود. سرمربی تیم ملی باید از سوی رئیس فدراسیون و کمیته فنی انتخاب شود. اما در ایران همه در مورد انتخاب سرمربی تیم ملی اظهارنظر می کنند، از رئیس و مسئولان فدراسیون فوتبال تا مسئولان و مشاوران سازمان تربیت بدنی. کجای دنیا اینطور است؟ وی افزود: سرمربی تیم ملی را باید کمیته فنی فدراسیون انتخاب و به رئیس فدراسیون معرفی کند اما اینجا در کشور ما رئیس سازمان در مورد سرمربی حرف می زند، خودش و مشاورانش دنبال سرمربی تیم ملی هستند. متاسفانه با این شرایط سنگ روی سنگ بند نمی نشود. آقایان بهتر است کار را به کاردان و اهلش بسپارند. وی یادآور شد: زمانی که ما در فدراسیون فوتبال بودیم، یک ریال هم از هیچ نهاد دولتی دریافت نمی کردیم و به ما کمک نمی کردند. می گفتند، دادکان خودش برای فدراسیون کسب درآمد کند. پس چرا امروز این همه به فدراسیون فوتبال کمک مالی می شود. دادکان دردهای فوتبال ایران را پرشمار خواند و گفت: اهداف فیفا رشد و توسعه فوتبال است. شما ببینید امروز فوتبال دست چه کسانی است، آیا آنها می توانند موجبات رشد و توسعه این رشته ورزشی را فراهم آوردند. امروز مدیران بیشتر دنبال حفظ جایگاه خود هستند تا رشد فوتبال!رئیس پیشین فدراسیون فوتبال خاطر نشان کرد: کدامیک از باشگاههای ما کار سازندگی را انجام می دهند و تیمهای پایه دارند؟ بهترین تیمهای ما پر هستند از بازیکنان غیر بومی. در این فوتبال پدیدهای دیده نمی شود. مدیران دنبال ابقای خود هستند تا سازندگی. در فوتبال ما همه دنبال نتیجه هستند. متاسفانه یک عده مربی فقط دور تیمها می گردند و میلیونی پول می گیرند. هیچکس از این مربیان نمی پرسد، چرا سالی 500 میلیون تومان می گیرید. مربیان درجه دو در عرض چند سال چند میلیارد درآمد دارند. متاسفانه پول را از مردم می گیریم و به مربیان و بازیکنان می دهیم، آنهم مردمی که فقط دنبال فوتبال پاک هستند. وی تاکید کرد: در همه جای دنیا پول تزریق می شود برای رشد و ارتقای فوتبال اما در ایران پول به فوتبال تزریق شد برای پسرفت این رشته ورزشی. واقعا بازدهی این فوتبال پرهزینه ما چه بوده است؟ متاسفانه قراردادها همه سوری و غیرواقعی است. مربی 500 میلیون می گیرد، بازیکن 600 میلیون و خرج تیم در سال کمتر از 12 میلیارد نیست. دادکان در ادامه به طرح راهکار برای نجات فوتبال کشور اشاره کرد و گفت: باید یکسال بیایند و فوتبال را مجانی کنند. بگویند هر فردی می خواهد در فوتبال ایران بازی کند باید پول نگیرد. هرکسی هم که پول می خواهد برود امارات. آن وقت مشخص می شود چه کسی فوتبالیست و مربی ایران را می خواهد و در خارج از کشور برای مربی و بازیکن ایرانی هزینه می کنند یا نه. متاسفانه هیچکس مربی و مدیر ایرانی را نمی خواهد. وی افزود: 400 میلیاردی که برای فوتبال هزینه می شود را بیایند یک ورزشگاه ملی بسازند. چرا باید رقابت همه تیمهای ورزشی در ورزشگاه آزادی برگزار شود؟ آقایان می گویند، برای ورزش ایران ورزشگاه ساختیم. چه ورزشگاهی ساختید؟ بیائید در یکی از این ورزشگاهها یک مسابقه برگزار کنید تا مردم ببینند شما چه ساختهاید. آیا حرفهای من ضد نظام و ضد ملی است. آیا این حرفهای من ضد دولت است و ... رئیس پیشین فدراسیون فوتبال خاطر نشان کرد: امارات با 500 هزار نفر جمعیت همه باشگاههایش یک ورزشگاه اختصاصی دارند و با این حال در یک کشور چندین ورزشگاه ملی هم وجود دارد. ما چه داریم؟ اینها برای من درد است. قطر با یک میلیون و 400 هزار نفر جمعیت مسابقات جام ملتهای آسیا را برگزار کرده و قرار است میزبان جام جهانی 2022 باشد، ما چه کرده ایم، به جای اینکه تلاش کنیم و خود را به این کشورها برسانیم، می گوییم قطر قرار است، میزبانی برخی از دیدارهای جام جهانی را به ایران بدهد. والله این حرفها دروغ است و واهی. چرا این حرفها را می زنید؟! آخر قطر میزبانی کدام بازی را به ایران می دهد؟ این حرفها همه شعار است و غیرواقعی! آقایان بهتر است بگویند ما عقب هستیم و باید سوار قطاری شویم و به این کشورها خود را برسانیم. وی تصریح کرد: چرا با وجود اینهمه قهرمان در کشور آقایان دنبال این هستند که خود در انتخاب فدراسیون غرب آسیا، کنفدراسیون فوتبال آسیا و ... شرکت کنند. چرا آقایان در انتخاب AFC شرکت کردند. کفاشیان چرا از انتخاب کناره گیری کرد و باعث شد کرسی که 11 سال در اختیار ایران بوده است از دست برود. چرا آقایان همه چیز را به شوخی می گیرند. مسئولان کشور باید واکاوی کنند چرا در این مملکت هرچه پست بوده است، کم کم دارد از دست می رود. |
Monday, January 31, 2011
تازهترین انتقادات دادکان از ناکامیهای فوتبال
Saturday, January 29, 2011
Friday, January 28, 2011
با آغاز دوباره پخش نود : لجن پراکنی فارس نیوز در مورد فردوسی پور
بيتوجهي به گزارشگران جوان، آيندهدار و باسواد
گزارشگران جوان قرباني لابي گزارشگران معروف در سيما
خبرگزاري فارس: گزارشگران جوان در سيما قرباني لابي و اهرم فشار گزارشگران معروف ميشوند.
به گزارش خبرگزاري فارس، جام ملتهاي آسيا براي تيم ملي و فدراسيون فوتبال ايران سرانجام تلخي داشت. با وجود اميدواريهاي بسياري كه افشين قطبي به دوستداران تيم ملي داد، در نهايت ايران نتوانست حتي به جمع چهار تيم برتر قاره آسيا راه پيدا كند.
شايد تنها نكته مثبت برگزاري جام ملتهاي آسيا و پخش ديدارهاي اين رقابتها از شبكه سه سيما، حضور گزارشگران جوان، باسواد و آيندهدار در رسانه ملي بود؛ گزارشگراني كه صدايشان آزار دهنده نبود و اطلاعاتي بيمورد به بينندگان ارايه نميكردند. گزارشگراني كه بدون آنكه به شخص يا مسئولي كنايه بزنند و متلك بيندازند و خوشمزگي كنند، فوتبال را به بهترين شيوه براي بينندگان تلويزيوني گزارش ميكردند.
يكي از اين گزارشگران محمدرضا احمدي بود. گزارشگر و مجري كه گزارشهاي مثبت و موثرش تماشاي فوتبال را از تلويزيون براي بييندگان لذتبخشتر كرده است. وي كه سالهاست در راديو فعاليت ميكند، براي اولين مرتبه در جام جهاني 2010 در تلويزيون ديده شد. همان جواني كه با تسلط خوبي كه بر زبان انگليسي داشت، اطلاعات مفيدي در مورد جام جهاني را به صورت آن لاين و زنده براي بينندگان ارايه ميكرد.
پس از اين حضور موفقيت آميز، انتظار ميرفت به اين گزارشگر جوان ميدان بيشتري داده شود كه همينطور هم شد؛ اما ناگهان دوباره پدرخواندههاي گزارشگري به تكاپو افتادند و با استفاده از انواع و اقسام روشها، ميدان را در دست گرفتند.
يكي از اين گزاشگران كه اتفاقا تهيه كننده يكي از برنامههاي تلويزوني هم هست، فقط به محض اينكه چند روز از آغاز جام ملتها گذشت و به او گزارشي داده نشد، توانست موجي عليه سيما به راه بيندازد و خبرنگاران حامياش در مطبوعات حمله به مسئولان صدا و سيما را آغاز كردند و خبرسازي كردند كه چرا وي گزارش نميكند؟ چرا به قطر اعزام نشده است؟ آن هم در شرايطي كه يك ماه پيش از جام ملتها اعلام شده بود جواد خياباني قرار است به قطر برود.
برخي از اين پدرخواندگان گزارشگري، انواع و اقسام اهرمهاي فشار را گاهي به طور نامحسوس در اختيار دارند تا بتوانند همواره در تلويزيون حضور داشته باشند و بازيهاي حساس و مهم را گزارش كنند. اين افراد حتي حاضر نيستند در مصاحبههايشان از گزارشگران جوان اسمي ببرند يا از آنها به عنوان جواني آيندهدار نام ببرند؛ حتي گاهي در مصاحبههايشان براي اينكه بتوانند اين گزارشگران جوان را بكوبند، ميگويند هنگام تماشاي مسابقه صداي تلويزيون را قطع ميكنند و به اين ترتيب همكاران جوانشان را تخريب ميكنند.
محمدرضا احمديها بايد پشت خط بمانند؛ آن هم در حاليكه تمام تلاششان را ميكنند تا گزارشهاي خوب و بيحاشيهاي انجام دهند. آنها اگرچه در تلاششان موفق هستند؛ اما بازهم كمتر به آنها ميدان داده ميشود. گويا براي تهيهكنندگان برنامههاي فوتبال برتر و ...، شهرت گزارشگر و گاهي حتي كنايهها و متلكهاي او مهمتر از گزارش بيحاشيه و با اطلاعات مفيد براي بييندگان رسانه ملي است.
محمد رضا احمدي ديدار رده بندي جام جهاني 2010 را كه بين دو تيم اروگوئه و آلمان برگزار شد را گزارش كرد و امروز هم ديدار ردهبندي جام ملتهاي آسيا بين كره جنوبي و ازبكستان را گزارش ميكند. مردم اين گزارشگر جوان و بيحاشيه و با سواد را دوست دارند؛ به شرطي كه برخي پدرخواندههاي گزارشگري با لابي و اهرمهاي فشار اجازه خودنمايي بيشتري به اين افراد را بدهند.
احمديها در اين كشور كم نيستنند؛ به شرطي كه كار گزارشگري از دست عدهاي معدود خارج شود و گزارشگري فوتبال و به ويژه فوتبال ليگ برتر ايران در انحصار فرد يا افراد خاصي نباشد.
شايد تنها نكته مثبت برگزاري جام ملتهاي آسيا و پخش ديدارهاي اين رقابتها از شبكه سه سيما، حضور گزارشگران جوان، باسواد و آيندهدار در رسانه ملي بود؛ گزارشگراني كه صدايشان آزار دهنده نبود و اطلاعاتي بيمورد به بينندگان ارايه نميكردند. گزارشگراني كه بدون آنكه به شخص يا مسئولي كنايه بزنند و متلك بيندازند و خوشمزگي كنند، فوتبال را به بهترين شيوه براي بينندگان تلويزيوني گزارش ميكردند.
يكي از اين گزارشگران محمدرضا احمدي بود. گزارشگر و مجري كه گزارشهاي مثبت و موثرش تماشاي فوتبال را از تلويزيون براي بييندگان لذتبخشتر كرده است. وي كه سالهاست در راديو فعاليت ميكند، براي اولين مرتبه در جام جهاني 2010 در تلويزيون ديده شد. همان جواني كه با تسلط خوبي كه بر زبان انگليسي داشت، اطلاعات مفيدي در مورد جام جهاني را به صورت آن لاين و زنده براي بينندگان ارايه ميكرد.
پس از اين حضور موفقيت آميز، انتظار ميرفت به اين گزارشگر جوان ميدان بيشتري داده شود كه همينطور هم شد؛ اما ناگهان دوباره پدرخواندههاي گزارشگري به تكاپو افتادند و با استفاده از انواع و اقسام روشها، ميدان را در دست گرفتند.
يكي از اين گزاشگران كه اتفاقا تهيه كننده يكي از برنامههاي تلويزوني هم هست، فقط به محض اينكه چند روز از آغاز جام ملتها گذشت و به او گزارشي داده نشد، توانست موجي عليه سيما به راه بيندازد و خبرنگاران حامياش در مطبوعات حمله به مسئولان صدا و سيما را آغاز كردند و خبرسازي كردند كه چرا وي گزارش نميكند؟ چرا به قطر اعزام نشده است؟ آن هم در شرايطي كه يك ماه پيش از جام ملتها اعلام شده بود جواد خياباني قرار است به قطر برود.
برخي از اين پدرخواندگان گزارشگري، انواع و اقسام اهرمهاي فشار را گاهي به طور نامحسوس در اختيار دارند تا بتوانند همواره در تلويزيون حضور داشته باشند و بازيهاي حساس و مهم را گزارش كنند. اين افراد حتي حاضر نيستند در مصاحبههايشان از گزارشگران جوان اسمي ببرند يا از آنها به عنوان جواني آيندهدار نام ببرند؛ حتي گاهي در مصاحبههايشان براي اينكه بتوانند اين گزارشگران جوان را بكوبند، ميگويند هنگام تماشاي مسابقه صداي تلويزيون را قطع ميكنند و به اين ترتيب همكاران جوانشان را تخريب ميكنند.
محمدرضا احمديها بايد پشت خط بمانند؛ آن هم در حاليكه تمام تلاششان را ميكنند تا گزارشهاي خوب و بيحاشيهاي انجام دهند. آنها اگرچه در تلاششان موفق هستند؛ اما بازهم كمتر به آنها ميدان داده ميشود. گويا براي تهيهكنندگان برنامههاي فوتبال برتر و ...، شهرت گزارشگر و گاهي حتي كنايهها و متلكهاي او مهمتر از گزارش بيحاشيه و با اطلاعات مفيد براي بييندگان رسانه ملي است.
محمد رضا احمدي ديدار رده بندي جام جهاني 2010 را كه بين دو تيم اروگوئه و آلمان برگزار شد را گزارش كرد و امروز هم ديدار ردهبندي جام ملتهاي آسيا بين كره جنوبي و ازبكستان را گزارش ميكند. مردم اين گزارشگر جوان و بيحاشيه و با سواد را دوست دارند؛ به شرطي كه برخي پدرخواندههاي گزارشگري با لابي و اهرمهاي فشار اجازه خودنمايي بيشتري به اين افراد را بدهند.
احمديها در اين كشور كم نيستنند؛ به شرطي كه كار گزارشگري از دست عدهاي معدود خارج شود و گزارشگري فوتبال و به ويژه فوتبال ليگ برتر ايران در انحصار فرد يا افراد خاصي نباشد.
Monday, January 24, 2011
Sunday, January 23, 2011
Saturday, January 22, 2011
Thursday, January 20, 2011
Monday, January 10, 2011
Sunday, January 9, 2011
Friday, January 7, 2011
Monday, January 3, 2011
Subscribe to:
Posts (Atom)